از صفر تا ۲۰۰۰ کاربر: داستان ساخت پنگوئن

7 ماه از منتشر شدن پنگوئن میگذره؛ پنگوئنی که اولش یه پروژه تمرینی بود برای منی که رشته دبیرستانم تجربی بود، توی دانشگاه داروسازی میخوندم و هیچ دانش برنامه نویسی نداشتم، خودمو به چالش بکشم و یه مهارت جدید یاد بگیرم و با هرروز تلاش کردن برای افزایش مهارتم، بتونم به زندگیم نظم، هدف و معنا بدم.
مرداد سال 1403 که تصمیم گرفتم شروع کنم و برنامه نویسی رو از صفر یاد بگیرم، یه چالش 100 روزه برای خودم گذاشتم که توی این مدت هرروز، روزی حداقل یک ساعت برنامه نویسی کنم تا کم کم عادت برنامه نویسی توم شکل بگیره.
یک تیکه کاغذ (که توی تصویر میبنید) از دفترم کندم، 100 تا مربع توش کشیدم و به ازای هرروزی که هدفمو انجام میدادم، یک مربع رو خط میزدم.(ایده اولیه بخش عادتهای پنگوئن از اینجا اومد)
در انتهای این چالش تونستم 84 روز از 100 روز رو به هدفم متعهد بمونم و اکثر روزها حتی 4 الی 5 ساعت تمرین برنامه نویسی کردم، اما اینجا تموم نشد.
از اونجایی که توی این 100 روز، عادت برنامهنویسی رو توی خودم ایجاد کرده بودم، بعد از تموم شدن چالش هم هرروز چندین ساعت برای ساخت پنگوئن وقت میزاشتم.
درواقع بعد از اینکه عادت برنامهنویسی رو ساختم، برنامهنویسی نکردن برام سخت شده بود.
این باعث شده بود حتی وقتی تابستون تموم شده و با اومدن پاییز، باید وقت زیادی از روزم رو سر کلاسهای دانشگاه میگذروندم، بازهم پای عادتم بمونم و پنگوئن رو بسازم.
توی این 11 ماه با پایبند موندن به عادتم، تونستم کلی چیز جدید یاد بگیرم که قبلا هیچ ایدهای راجعبهشون نداشتم: از برنامهنویسی فرانتاند و بکند و دیتابیسها گرفته تا راهاندازی یه کسبوکار کوچیک و مدیریت اون.

الان پنگوئن حدود 2000 تا کاربر داره و روز به روزهم بهش داره اضافه میشه.
تونستم پنگوئن رو به جایی برسونم که که واقعا ازش راضیم، هم به درآمد رسید، هم کسایی که به آیندهشون، به رشدشون و به مدیریت زمانشون واقعا اهمیت میدن دارن ازش استفاده میکنن.
بزرگ فکر کن، قدمهای کوچیک بردار، تکرارش کن.
این شعاری بود که وقتی پنگوئنو میساختم برای صفحه اصلی سایت انتخاب کردم، نه فقط برای کسایی که قرار بود از اپم استفاده کنن، بیشتر یه جمله خطاب به خودم بود، که آروم آروم پیش برو ولی چشم اندازت بزرگ باشه.
باهمین دیدگاه اردیبهشت سال 1404 شروع به ساختن اپلیکیشن جدیدم کردم.

بزرگ فکر کن، قدمهای کوچیک بردار، تکرارش کن.
اپلیکیشن دوم (که مثل پنگوئن هزاربار اسمش تغییر کرد تا درنهایت "کارتیز" رو انتخاب کردم.) برام یه چالش جدید بود.
یکی از ویژگیهایی که همیشه دلم میخواست از اولش به پنگوئن اضافه میکردم، قابلیت استفاده آفلاین از برنامه بود، ویژگیای که با خودم عهد بستم کارتیز حتما باید داشته باشه.
برای اینکار باید یک زبان برنامهنویسی جدید(java) یاد میگرفتم، که learning curve خودش رو داشت، همچنین بعد از اون، چالش sync کردن و همگام سازی دیتاها با سرور.
اما با همه اینها در نهایت "کارتیز" خیلی سریع تر از پنگوئن آماده شد، توی تقریبا دو ماه تونستم کاری که قبل از پنگوئن 6 تا 7 ماه طول میکشید رو انجام بدم و نسخه اولیهاش رو توی دانشگاه تست کردم و بازخورد خوبی از همکلاسیام گرفتم.
مراحل پایانیش رو توی جنگ 12 روزه انجام دادم، که بازهم تاثیر قدرت عادتهارو نشون میداد، وقتی که عادت ساخته بشه، توی هر شرایطی میتونی بهش پایبند بمونی.
خیلی مطمئن نیستم چطور این متنو تموم کنم، ولی از همون اولشم قرار بود یه پست دلی باشه نه یه محتوای انگیزشی یا آموزشی، هنوز توی آتش بس به سر میبریم و ممکنه دوباره شرایط بدتر از این بشه، توی همچین وضعیتی شاید درسخوندن، برنامهریزی یا ساخت عادتهای خوب اولویت های اروپایی و جهان اولیای به نظر برسن که برای ما زیادی لاکچری باشن، ولی از یه چیزی مطمئنم و اون اینه که توی این شرایط، اهمیت یادگیری، تفکر نقاد، و رشد شخصی حتی بیشتره، تا بتونیم بهتر شرایط رو بسنجیم و بهتر تصمیم بگیریم و کنترل اون بخش کوچکی از آینده رو که در دست خودمونه، از دست ندیم.
علیرضا سنبلی 19 تیر 1404